تحولات منطقه

به نظر می رسد تعدد نشریات توقیف شده تحت مدیریت قوچانی و فعالیت مجدد وی در نشریه ای جدید، نشان می دهد که توقیف نشریه راه حل مناسبی نیست و باید راه دیگری در پیش گرفت.

رفتار پرخطر یک روزنامه نگار اصلاح طلب/ همه رکوردشکنی‌های «قوچانی»
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری مهر، روزنامه‌های زنجیره‌ای واژه‌ای بود که مدتی پس از روی کارآمدن دولت اصلاحات در فضای سیاسی جامعه مطرح شد. ماجرای این نامگذاری از آنجایی بود که جناح چپ برای اینکه بتواند هرمطلبی را ولو با تابوشکنی و هتک ارزش‌ها در جراید خود منتشر کند، اقدام به دریافت مجوزهای متعدد روزنامه کرد تا درصورت توقیف احتمالی به سراغ روزنامه دیگری برود و فعالیت خود را از سربگیرد.

روزنامه «جامعه» با مدیر مسئولی حمیدرضا جلایی پور اولین روزنامه اصلاح‌طلبی بود که پس از ۶ ماه انتشار در اوایل مردادماه سال ۷۷ توقیف شد؛ اما بلافاصه و فردای روز توقیف، روزنامه «توس» دقیقا با همان مشی و ساختار «جامعه» روی دکه های مطبوعاتی رفت.  

روزنامه توس هم اواخر تابستان همان سال به دلیل شباهت ساختاری و مشی سیاسی با روزنامه جامعه، بصورت موقت توقیف شد اما این به معنای پایان فعالیت روزنامه نگاری افرادی همچون جلایی پور، شمس الواعظین و محسن سازگارا نبود زیرا پس از هر توقیفی بلافاصله روزنامه بعدی با همان سبک و سیاق و محتوا منتشر می‌شد.

روزنامه نگاران اصلاح طلب که عمدتا از جبهه مشارکت بودند پس از توقیف توس، روزنامه «نشاط» را منتشر کردند و پس از توقیف نشاط هم «عصر آزادگان» را روی دکه های مطبوعاتی بردند.

در همان ایام حمیدرضا جلائی‌پور عضو جبهه منحله مشارکت درحالی که در دفتر روزنامه‌اش با کریستین امان پور خبرنگار شبکه CNN مصاحبه می‌کرد در پاسخ به این سوال که اگر روزنامه شما را تعطیل کنند چه اتفاقی می افتد؟ گفت: «اگر یک روزنامه ما را تعطیل کنند فردا با دو روزنامه به دکه ها بازمی‌گردیم!»

روزنامه های «صبح امروز»، «سلام»، «نوروز»، «مشارکت»، «بهار»، «خرداد»، «زن»، «یاس نو»، «همشهری ماه» و ... از جمله روزنامه‌ها و نشریات اصلاح طلبی بودند که در دو دوره دولت اصلاحات با حکم دادستان توقیف شدند.

عباراتی همچون «به خدا هم می توان اعتراض کرد و او را فتنه گر نامید»، «حذف صحنه های جنسی و مشروب خواری از فیلم های مستند هیچ مستند شرعی ندارد!»، «نظریه غیرت دینی، ویران کننده اندیشه و فرهنگ و تمدن است»، «مظاهر دینی چون حجاب و حیای زنان، نماد عقب افتادگی است»، «قوانین شرعی در مورد زنان ظالمانه است» و ... جملات و مفاهیم ضد ارزشی بودند که در روزنامه‌های زنجیره‌ای اصلاحات منتشر می‌شدند.

پس از پایان کار دولت اصلاحات و آغاز دولت نهم نیز برخی روزنامه های جریان اصلاحات همچون «هم میهن»، «کارگزاران»، «آینده نو»، «شرق»، «هفته نامه شهروند امروز» و... با حکم دادستان توقیف شدند. در دولت دهم و پس از فتنه ۸۸ نیز روزنامه هایی مانند «اعتماد ملی»، «کلمه سبز»، «اندیشه نو»، «اعتماد»، «مغرب»، «بهار» و برخی هفته نامه ها و روزنامه های استانی که قوانین و چارچوب های مذهبی و سیاسی جامعه را زیر پا گذاشته و دست بر قضا! جملگی مشی اصلاح طلبانه داشتند هم با نظر هیات نظارت بر مطبوعات و حکم دادستانی توقیف و بعضا مانند روزنامه مغرب و سرمایه لغو امتیاز شدند.

قوچانی تابو شکن مطبوعاتی اصلاحات

در این میان «محمد قوچانی» روزنامه نگار اصلاح طلبی است که از ابتدای دولت اصلاحات تا امروز، بیشترین تعداد نشریه و روزنامه را به ورطه توقیف کشانده است.  

قوچانی جوان که با فعالیت در روزنامه همشهری و تحت مدیریت «محمد عطریان فر» به سرعت صاحب اسم و رسم در مطبوعات شد، در اولین تجربه خود «همشهری ماه» را در اواخر سال ۸۰ به توقیف کشاند؛ سپس سردبیر «روزنامه شرق» شد اما به فاصله ۶ ماه، کاری کرد که این روزنامه ۲ مرتبه به ورطه توقیف کشیده شود.

فعالیت قوچانی پس از توقیف روزنامه شرق در روزنامه «هم میهن»، ارگان رسمی حزب کارگزاران با مدیر مسئولی غلامحسین کرباسچی، ادامه پیدا کرد. هم میهن نیز که در دوره‌ای توقیف شده بود، پس از ۷ سال رفع توقیف شد و فعالیت مجددش را با قوچانی و یارانش ادامه داد. اما هم‌میهن هم با سردبیری قوچانی سرنوشت شرق را پیدا کرد و پس از ۴۷ شماره توقیف شد.

قوچانی پس از توقیف هم‌میهن از روزنامه نگاری بازنشست و گویی می‌خواست طعم توقیف را به دیگر نشریات و روزنامه‌های اصلاحات بچشاند. هفته نامه «شهروند امروز» نشریه ای بود که قوچانی بعد از هم میهن به آنجا نقل مکان و سال ۸۷ طی چند مطلب، مصاحبه و ادعاهایی بی سند و مدرک درخصوص پرونده مرگ لاهوتی (پدر شوهر فاطمه و فائزه هاشمی)، شهید لاجوردی را عامل مرگ وی بیان کرد. همین مساله و مسائل دیگر باعث شد تا شهروند امروز هم به سرنوشت هم میهن، شرق و همشهری ماه گرفتار شود.

روزنامه «اعتماد ملی» مقصد بعدی محمد قوچانی بود. سردبیری این روزنامه از سال۸۷ بر عهده قوچانی قرار گرفت اما سپس درجریان فتنه ۸۸ به دلیل پخش شایعه، اشاعه فحشا و افترا علیه نظام اسلامی در اسفند ۸۸ توقیف شد.

قوچانی پس از چندی سردبیر «هفته نامه آسمان» شد. این هفته نامه که در واقع تحت هدایت حزب کارگزاران بود در شمارگان متعددی منتشر شد اما گردانندگان آن پس از انتخابات سال ۹۲ و روی کارآمدن دولت حسن روحانی، تصمیم گرفتند که مجوز این هفته نامه را به روزنامه تغییر دهند.

آسمان اگرچه از ابتدای فعالیتش تلاش کرد خیلی قدرتمند و پرمطلب ظاهر شود اما در شماره ششم خود با درج مصاحبه ای از هرمیداس باوند و تخطئه حکم قصاص با حکم دادسرای عمومی انقلاب تهران توقیف شد. تا داماد عمادالدین باقی، علاوه بر ثبت رکورد بیشترین تعداد نشریات به توقیفی کشانده، سریع ترین توقیف را هم به نام خود بزند.

گویی تقدیر هر روزنامه و نشریه‌ «سیاسی» که تحت سردبیری قوچانی قرار می‌گرفت تعطیلی و توقیف و تقدیر هر روزنامه نگاری که در نشریات قوچانی قلم زنی می‌کرد بیکار شدن بود. روزنامه «مردم امروز» نشریه بعدی بود که قوچانی سردبیر آن شد و پس از نزدیک ۲۰ شماره توقیف شد.

قوچانی و تیم رسانه‌ای او به سبک اصلاح‌طلبان دهه هفتاد بعد از هر توقیف شدنی، مجوز نشریه دیگری در آستین داشته و با تابلوی جدیدی کار خود را ادامه می‌دهند. هفته نامه «صدا» نشریه‌ای با درون مایه سیاسی بود که قوچانی بلافاصله پس از توقیف مردم امروز به روی دکه ها فرستاد.  

قوچانی تاکنون در کارنامه فعالیت رسانه‌ای خود ۸ بار نشریات و روزنامه‌های اصلاح طلب را به تعطیلی کشانده است؛ گویی وی و تیم مطبوعاتیش همواره می‌خواهند خارج از چارچوب مقررات حرکت کرده و تابوشکن ارزش‌های جامعه باشند.  

تحریریه صدا و دم خروس

هفته نامه صدا در آخرین شماره خود در روز شنبه ۲۴ مهرماه مطلبی طنز و بسیار توهین آمیز به قلم آیدین سیار سریع، طنز نویس روزنامه قانون، منتشر و در این مطلب برخی مقامات کشور را با شخصیت‌های کارتونی تشبیه کرد. جالب اینکه روزنامه قانون قوچانی که تجربه فراوانی را در توقیف نشریاتش به دلیل درج چنین مطالبی دارد از یادداشت طنز سیار سریع اعلام برائت کرد و در اقدامی پیشدستانه اعلام کرد: «قبل از آنکه هرگونه تذکری از ناحیه مقام‌های قضایی یا امنیتی به ما داده شود ما حاضر هستیم برای اثبات اینکه سوءنیت نداریم و در واقع می‌خواهیم در چارچوب اخلاق و قانون و اعتقاداتمان عمل کنیم در همین راستا فعلاً تا اطلاع ثانوی از انتشار نشریه صدا خودداری می‌کنیم.»

از سوی دیگر اگرچه قوچانی تلاش کرد این مطلب را نه از جانب تحریریه صدا، که مطلبی ارسالی از جانب یک نویسنده بیرونی بداند اما دم خروس از جای دیگری بیرون زد، آنجایی که آیدین سیار سریع در صفحه اختصاصی خود از انتشار ثابت و هفتگی مطالب طنز خود در هفته نامه صدا خبر می دهد و به تعبیری به جمع تحریریه این نشریه پیوسته است.

اما این قانون شکنی ها و تجاوز به حریم اعتقادات ملت ایران تنها گوشه ای از عملکرد پرابهام قوچانی و رسانه های تحت امر اوست. در همین فضا آنچه در ارتباط با رویه برخی نشریات و روزنامه های اصلاح طلب در انعکاس و انتخاب تیتر از سخنان افراد و فعالان سیاسی و همچنین درج مطالب اهانت آمیز و تمسخرگونه قابل توجه است، رویه بداخلاقانه و برداشت های شخصی و غیرواقعی این رسانه هاست تا جایی که آنها این رفتار را نه تنها در مورد فعالان جناح رقیب بکار می‌گیرند بلکه سخنان فعالان سیاسی اصلاح‌طلب را هم یا تحریف می‌کنند و یا ناقص انتقال می‌دهند.

به عنوان نمونه محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران که در دوره رئیس شورای سیاستگذاری روزنامه شرق بوده است، به تازگی مصاحبه ای را با خبرگزاری مهر انجام داد و مطلبی را درخصوص آیت الله هاشمی رفسنجانی و انتقاداتی که افرادی همچون عباس عبدی و سعید حجاریان نسبت به او می‌کردند بیان کرد. اما روزنامه شرق برای این مصاحبه تیتر و سوتیترهایی را انتخاب کرد که صدای اعتراض عطریان فر را هم در آورد و وی در بخشی از جوابیه طولانیش به شرق نوشت: عبارت برگزیده «عبدی فهمید اشتباه کرده» که ضمیمه تیتر اول شده است، از هیچ کجای مصاحبه قابل فهم و استنتاج نیست!

به نظر می رسد تعدد نشریات توقیف شده تحت مدیریت محمد قوچانی در سالهای اخیر و فعالیت مجدد وی در نشریه ای جدید، نشان می دهد که «توقیف نشریه» راه حل مناسبی برای درمان هنجارشکنی و بی قانونی برخی نشریات نیست و باید طریقی دیگر در پیش گرفت؛ شاید اینبار بد نباشد که این بار «قوچانی را از ادامه کار روزنامه نگاری منفصل کرد»، چه بسا وی در حرفه دیگری موفق‌ باشد؛ اقدامی که در محاکم قضایی متداول بوده و بسیاری از کارمندان دولت و مدیران اجرایی، به حکم دادگاه و در پی انجام تخلف در حوزه ماموریت شان، به مدت محدود یا دائم از خدمت دولتی محروم می شوند. به بیان دیگر به جای «معلول» که تخلف نشریات است به سراغ «علت» احتمالی اصلی که سوء مدیریت، اهمال و یا .... سردبیر این نشریات است، رفت.

این پیشنهاد از جنبه دیگری هم اهمیت دارد و آن اینکه تعطیلی هر نشریه، اگرچه برای تحریریه آن اقدامی تلخ و مشکل آفرین است و خبرنگاران چه بسا تا مدت ها باید بدنبال کار جدید باشند اما قوچانی بدون کمترین دغدغه ای بلافاصله و با پرداخت هیچ خسارات و هزینه ای، به رسانه ای جدید منتقل می شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.